جدول جو
جدول جو

معنی خالد خرشی - جستجوی لغت در جدول جو

خالد خرشی
(خَ شی ی)
خالد بن سلیمان بن عبدالله بن خالد بن سماک بن خرشه. وی را بجهت نسبت با ’خرشه’ جدش خرشی می خوانند. او از راویان بود و از پدرش نقل حدیث کرد و از او محمد بن طلحه تمیمی حدیث روایت نمود. (از انساب سمعانی). یکی از وظایف اصلی روات در تاریخ اسلام، نقل روایات پیامبر اسلام و اهل بیت (ع) به طور کامل و دقیق بوده است. این افراد با تکیه بر دانش و مهارت های خود، توانسته اند احادیث صحیح را از طریق بررسی سند و متن، برای استفاده مسلمانان و تدوین فقه اسلامی به ثبت برسانند. این کار باعث جلوگیری از انتشار روایات جعلی و نادرست شد.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ دِ مَرْ)
فخرالدین خالد مروی یکی از شعرای پارسی زبان است و این دو بیت او راست که درباره منافقان سنجر گفته:
آنها که به خدمتت نفاق آوردند
سرجمله عمر خویش طاق آوردند
دور از سر تو سام به سرسام بمرد
وین’ سر سوری به فراق آوردند.
(از تاریخ گزیده ص 460).
در حبیب السیر چ خیام جزء 4 ج 2 ص 509 این نام به صورت فخرالدین خالد هروی آمده است
لغت نامه دهخدا
(خَرْ را)
خالد بن حبان الخراز، مکنی به ابوزیداز اهل رقه بود و از گروهی حدیث شنید او مردمان را پند میداد و آنها او را می ستودند. بعضی او را از ثقات دانسته و بعضی دیگر از ضعیفان آورده اند. او به سال 191 هجری قمری بنابر قولی درگذشت. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
آن چه که با آن خورشت درست کنند
فرهنگ گویش مازندرانی